.
.
.
.
بنیانگذاران ۸ مارس (روز جهانی زن)
کلارازتکین(سمت چپ)،از
بنیانگذاران اولیه روز جهانی زن
(۸ مارس) درکنار روزالوکزامبورک
از رهبران ونظریه پردازان حزب کمونیست آلمان که در سال 1919 از
سوی پلیس آلمان دستگیر واعدام
شد. زتکین و لوکزامبورک دو یار
جدا نشدنی بودند و این عکس مربوط
به سال 1910 است. باهم در خیابان
های برلین قدم می زنند.

"خانههایی که دیوارهایش سه ذرع یا پنج ذرع ارتفاع
دارد و تمام منفذ این خانهها منحصر به یک در است که آنهم توسط دربان
محفوظ است. در زیر یک زنجیر اسارت و یک فشار غیرقابل تحمل، [زنان
ایرانی] اغلب سر و دستشکسته، بعضی با رنگ زرد پریده، برخی گرسنه و برهنه،
قسمی در تمام شبانهروز، منتظر و گریهکننده."
این تصویری است که تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه
از زندگی زنان آن دوره ترسیم میکند. او که فکر میکرد بهتر از پدر و
برادرانش حکومتداری میداند، آرزو داشت روزی از پشت پرده حرم بیرون آید،
وزیر و وکیل شود و در دنیای مردانه حرفش را بزند.
زینب پاشا

تندیس و عکس زینبپاشا در موزه مشروطه تبریز
زینب پاشا
- مبارز اجتماعی در تبریز
- تولد نامعلوم
- زندگی و مرگ در فاصله سالهای ۱۲۳۰ تا ۱۳۰۰ خورشیدی
از جزئیات زندگی زینب پاشا پیش از جنبش
تنباکو اطلاعات زیادی در دسترس نیست. گفته میشود که در خانوادهای روستایی
و تهیدست در یکی از محلههای قدیمی تبریز به دنیا آمد.
نام زینب معروف به دهباشی زینب یا زینب پاشا با شورش نان در تبریز و قیام علیه واگذاری امتیاز فروش تنباکو گره خورده است.
تابستان ۱۲۷۰ زینب پاشا در ناآرامیهای
تبریز نقش مهمی به عهده داشت. در جریان نهضت تنباکو بعد از بسته شدن بازار
تبریز٬ مأموران با ارعاب و فشار دوباره دکانها را باز میکنند. گفته
میشود زینب پاشا که عادت داشت دو گوشه چادر را به کمر ببندند همراه عدهای
دیگر از زنان با چوب و چماق وارد بازار میشوند و دکانها را میبندند.
نوشین احمدی خراسانی در مقالهای در نشریه
بایا از زینب پاشا روایت کرده است که روزی در جمع تبریزیها که از شرایط
ناراضی بودند حاضر میشود و خطاب به جمع میگوید: "اگر شما مردان جراُت
ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر میترسید که دست دزدان
وغارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر ما زنان را سرتان
کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید، ما جای شما با
ستمکاران میجنگیم."
اواخر دوره ناصرالدینشاه همزمان با شورش
نان در تهران و اعتراض زنان به ناصرالدین شاه٬ شماری از زنان تبریز هم به
سرکردگی زینب پاشا اعتراض خیابانی کردند. در منابع مختلف گفته شده که در
جریان درگیریها چند زن کشته شدند.
زینب پاشا علاوه بر ساماندهی اعتراض خیابانی
به انبارهای غله از جمله انبار والی آذربایجان حمله کرد. او گندم و آرد
انبارها را بین گرسنگان توزیع میکرد.
در هر دو ماجرای نهضت تنباکو و شورش نان در
زمان ناصرالدین شاه زنان زیادی نقش آفرین و فرمانده اعتراضها بودند، از
جمله انیسالدوله در دربار ناصرالدینشاه و زنی دیگر به نام 'رستمه' در
زنجان. اما هنوز هم در تبریز وقتی میخواهند زنی با اقتدار را مثال بزنند
میگوید "مثل دهباشی زینب یا زینب پاشا."
قمرالملوک وزیری

قمرالملوک وزیری
- خواننده
- تولد ۱۲۸۴ خورشیدی، قزوین
- مرگ ۱۴ مرداد ۱۳۳۸
قمرالملوک وزیری با اسم اصلی قمرخانم سید
حسینخان، یک سال پیش از صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۴ خورشیدی در قزوین
به دنیا آمد. او اولین خواننده زن ایران در دوران معاصر بود که بدون حجاب
کنسرت اجرا کرد.
قمرالملوک وزیری از طریق مادربزرگش خیرالنسا
با موسیقی آشنا شد. خیرالنسا که سرپرستی قمرالملوک یتیم را به عهده داشت،
روضهخوان سفرههای مذهبی زنانه بود.
در نوجوانی در یکی از محافل خصوصی به
درخواست مهمانان آوازی خواند که توجه مرتضی خان نیداوود، نوازنده برجسته
تار را جلب کرد. او در کلاسهای آقای نیداوود شرکت کرد و گوشههای موسیقی
ایرانی را فرا گرفت.
فضای مردانه موسیقی آن دوران با قمرالملوک
وزیری دگرگون شد. او که حدود ۲۰ سال بیشتر نداشت در اولین کنسرت خود در
گراند هتل خیابان لاله زار تهران، قاعده سنتی را بر هم زد و سال ۱۳۰۳ در
فضای مردانه موسیقی، بدون حجاب در کنسرت خواند.
خودش میگوید در زمانهای بدون حجاب کنسرت داد که "هر کس بدون چادر بود به کلانتری جلب میشد."
محمود خوشنام، کارشناس موسیقی
کلیک
مینویسد: قمر با این کار دیوار ترس را از پیش پای زنان هنرمند دیگر برداشت و راه را برای گام نهادن آنان بر صحنه هموار کرد.
با گشایش رادیو در سال ۱۳۱۹ صدای قمرالملوک وزیری به گوش همه رسید.
آوازها و تصنیفهای قمر از لحاظ شعری و ادبی
هم قابل توجه است. شاعران تصنیفها و آوازهای قمر شاعران مشهوری چون علی
اکبرخان شیدا، میرزادۀ عشقی، عارف قزوینی، ایرج میرزا و ملک الشعرا بهار
بودهاند.
قمر علاوه بر قطعات بیشمار آوازی، نزدیک به ۲۰۰ تصنیف در زندگی ۵۴ ساله خود ضبط کرد که بسیاری از آنها از میان رفته است.
فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد
- شاعر و فیلمساز
- تولد ۸ دیماه ۱۳۱۳، تهران
- مرگ ۲۴ دیماه ۱۳۴۵، تهران
پیش از فروغ فرخزاد، شاعران و نویسندگان زن
آثار بسیاری خلق کردهاند، اما فروغ تاثیرگذاری بیمانندی در ادبیات و نگاه
زنان در جامعه گذاشت.
او دیماه ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. ۱۶ سالگی با عشق ازدواج کرد و چند سال بعد از همسرش جدا شد در حالی که یک پسر کوچک داشت.
در فاصله ۱۷ تا ۲۳ سالگی سه کتاب شعر چاپ
کرد؛ اسیر٬ دیوار و عصیان. نام مجموعه اشعار نیمه اول زندگی شاعرانهاش
نشان میدهد که یکی از محورهای مهم شعرهایش بیتابی، خشم از محدودیت و
اسارت، نارضایتی و تقلا برای رهایی بوده است.
هرچند خودش گفته بود که این مجموعهها را در
سالهایی نوشته که هنوز به مرحله تفکر نرسیده و رشد نکرده بود٬ اما صداقت
او در بیان ظرافتهای زنانه و جسارتش او را متمایز میکرد. جسارتی که حتی
سالها بعد هم پذیرش آن برای جامعه محافظهکار ایران دشوار بود.
چهار دهه بعد از مرگش٬ سال ۱۳۸۹ آیتالله
علی خامنهای رهبر ایران در جمعی از شاعران گفت "این را بدانید شعری که آن
وقت فروغ فرخزاد میگفت، در دنیای روشنفکری آن زمان هم کسی قبول نداشت."
آیتالله خامنهای شعر "باز و عریان" فروغ را تقبیح کرده و از شاعران جوان
خواسته بود در بیان عواطف حد و مرز را نگه دارند.
از فروغ فرخزاد نقل شده که سال ۱۳۳۲ در
نامهای گفته است "من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر
بیعدالتی مردان میبرند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم
دردها و آلام آنها به کار میبرم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای
فعالیتهای علمی هنری و اجتماعی زنان است."
شهریور ۱۳۳۷ با ابراهیم گلستان نویسنده و
فیلمساز پیشرو آشنا و در شرکت او به نام گلستان فیلم مشغول کار شد. این
آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر داد.
او پاییز ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را از زندگی جذامیان آسایشگاه تبریز ساخت. فیلمی که شهرت او را به خارج از مرزهای ایران برد.
یک سال بعد مجموعه شعر تازه او به نام
«تولدی دیگر» منتشر شد. مهدی اخوان ثالث شاعر همدوره فروغ فرخزاد درباره
این کتاب گفته است "من معتقدم تولدی دیگر نه تنها برای فروغ تولد تازهای
بود٬ بلکه مولود همایون شعر زنده و پیشرو امروز ما و تولد تازه برای شعر
پارسی است."
فروغ با این کتاب و مجموعه بعدیاش به نام
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد٬ نامش را در فهرست بزرگترین شاعران معاصر
ایران ثبت کرد. هرچند آنقدر زنده نماند که تأثیر صداقت و جسارت نگاهش را در
نسلهای بعد ببیند. ۳۲ سال بیشتر نداشت که در تصادفی در تهران کشته شد.
Ei kommentteja:
Lähetä kommentti