کرونا در ایران؛ چه خواهد شد و چه باید بکنیم؟
«با توجه به اینکه سرعت و گستره پخش ویروس در ایران بسیار بالاست
و ما باید سناریوهای بدبینانه را پیش چشم داشته باشیم. یعنی برای مدت بیش
ازیک ماه از نظرروانی واجتماعی خودمان راآماده مقابله با ویروس کنیم واینکه با رعایت بهداشت وکمتر کردن تردد ومعاشرت سرعت ابتلا به ویروس راپایین بیاوریم تا فشار برساختارهای درمانی کمتر شود ونظام درمانی ضعیف
ما فرصت احیا وبازسازی خودش را داشته باشد.»
این روزها شیوع بیماری کرونا درکشورموجب طرح پرسشهای جدی درباره
دامنه گستردگی وشیوع این بیماری شده است. این پرسشها را با مزدک دانشورپزشک و متخصص انسانشناسی ومحقّق درمیان گذاشتیم که درپی میآید.
بیماریهای مسری پیش از کروناویروس چه مسیری را طی کردند؟ آیا پیشرفت علوم پزشکی برترس ازهمهگیری غلبه میکند؟
بیماریهای مسری درتاریخ بشری بسیار تأثیرگذاربودهاند. چنانکه «جراد
دایموند» در کتاب معروف «اسلحه، فولاد ومیکروب» (ترجمه شده به فارسی) نشان
میدهد، حتی حذف برخی تمدنها (مثل تمدن بومیان آمریکای شمالی) دراثربیماریهای واگیردار (چون آبله) بوده است. تا پیش ازپزشکی مدرن، انسانها
مقهوربیماریهای واگیردار بودند واین بیماریها، چون داسی سرد برفرازسرمردمان میگشتند وقربانی میگرفتند.
پزشکی مدرن دردو راستا به کمک مردم آمد. اول درسایه شناخت علت بیماری
(یعنی باکتری ویروس وحتی پرایونهای عامل جنون گاوی) راههای انتقال آن به
مردم نشان داده وتلاش شد با رعایت بهداشت عمومی ازانتقال وگسترش این
بیماریها جلوگیری شود (مثلا استانداردهای تولید مواد غذایی، توزیع وساخت
توالتهای بهداشتی، انجام اعمالی، چون شستن دست ومسواک زدن). مرحله دوم
مداخله اجتماعی پزشکی بود. داروهایی که برای کشتن باکتریها و ویروسها به
میدان آمد وانجام واکسیناسیون و همچنین تأسیس بیمارستانها باعث شد که به
خصوص ازجنگ جهانی دوم به بعد بیماریهای عفونی، دیگربه نگرانی چندانی
برای جوامع بدل نشوند، بلکه بیماریهای سبک زندگی، چون بیماریهای قلبی و
عروقی، دیابت و.. بمعضل اصلی تبدیل شوند.
روایت لایههای اجتماعی و فرهنگی کروناویروس در ایران
با این همه، با بروزوشیوع ویروس HIV عامل بیماری سندرم کاهش ایمنی
حاد، بیماریهای عفونی قابل انتقال دوباره به مسئله بدل شدند. شیوه انتقال
ویروس HIV و درمانناپذیری موارد اولیه باعث شد که استعارههایی ازجنس انگ
وتبعیض حول این بیماری شکل بگیرد که بازهم پزشکی مدرن راه حلی برای آن
نداشت. با هرچه جهانیتر شدن ارتباطات و دستاندازی انسانها به زوایای
طبیعت، بیماریهای واگیر جدیدتری به جوامع انسانی راه باز کردند و به واسطه
گسترش ارتباطات جهانی این ویروسها (به خصوص از سال ۲۰۰۰) همه گیریهای
جهانی یا حداقل ترس از آن را باعث شدند. دراواخرسال ۲۰۱۹ یکی ازانواع
ویروسهای کرونا (که عامل ۱۵% سرماخوردگیهای زمستانی است) با یک جهش
خطرناک بدل به ویرسی به شدت مسری وبا مرگ و میری بالاتر ازآنفولانزا
شد. بروز وشیوع کروناویروس درچین، چنان سرعتی یافت که دولت چین با همه
تدابیرممکن هنوزنتوانسته دربرابرآن بایستد و آن را به طورکامل مهارکند.
نحوه مواجهه دولت با کرونا را چگونه ارزیابی میکنید؟
دیگرکشورها با توجه به تجربه چین وقدرت واگیرویروس جدید میبایست
پیشبینیهای لازم را میکردند. دراصل، دولت مدرن درمعنای سازمانیاش،
نهادی برای پیشبینی وراهبری جامعه محسوب میشود. همین که دولتها برنامه
توسعه مینویسند یا بودجه سال آینده را تنظیم میکنند، درحقیقت نشان ازاین وظیفه دارد. حال آنکه دولت ما درآغازاین واقعه کلا درخواب بود.
مهران مدیری به طنزاین وضعیت دولت را به سخره گرفته بود که هرچه میشود،
ازسیل و زلزله وملخ، مسئولان غافلگیرمیشوند.
خوب سوال اصلی اینجاست که دولتمردان که گسترش ویروس Covid-۱۹ وقدرت
ویرانگرش را درچین دیده بودند، چرا تمهیدات لازم را برای پیشگیری، کنترل و
درمان آن تدارک ندیدند؟ چرا با کمک گرفتن ازراهکارهایی که چین اجرا کرده
بود، درحد بضاعت وقدرت ایران این راهکارها را تقلید نکردند؟ وقتی معاون
کل وزارت بهداشت قرنطینه را یک کنش ازمد افتاده میخواند، چرا به هیچ یک
ازدستاوردهای چین دررابطه با قرنطینه موفق ووهان چین نظری نمیافکند؟
چرا ذخیرهسازی ماسک، لوازم محافظتی ومواد ضدعفونی انجام نشد؟ درست است که
قرنطینه نمیتوانست جلوی گسترش ویروس را بگیرد، ولی سرعت گسترش آن را
کنترل میکرد وبه بیمارستانها فرصت ارائه خدمات بهتربه بیماران بستری را
میداد. نجات زیرساختهای درمانی وکاربران درمان ازفرسودگی، کنترل وحشت
عمومی وکاستن از فاصله دولت-ملت هم ازدیگرفواید آن بود.
اگربخواهیم شیوع کرونا ویروس درایران را درمتن جامعه ایران روایت کنیم شیوع و مواجهه با این ویروس درچه زمینهای صورت گرفت؟
بیایید به همهگیری ویروس کرونا دربستر ۵ ماهه اخیربنگریم. درآبان ماه با افزایش سه برابری قیمت بنزین لایههای فرودست وحاشیهنشین دراعتراض به وضعیت معیشت و مچنین فقدان افق بهبود اوضاع به خیابان آمدند. دولت به صورت یکپارچه از این تصمیم دفاع کرد وآن را درراستای سیاستهای نئولیبرال خود دانست. بهای این تقابل هنوزمشخص نیست ودولت وپزشکی قانونی اعلام تعداد کشتهشدگان این ماه را هنوزبه همدیگرپاس! میدهند. کمی بعدترسقوط هواپیمای اوکراینی پیش آمد وبعد از سه روزفشارهای داخلی وبیشتر خارجی مشخص شد که نیروهای مسلح خودمان به این هواپیما شلیک کردند. این فاصله زمانی، انکاراولیه وسپس پذیرش مسئولیت، طبقه متوسط را به شدت عصبانی کرد وبه ناآرامیهای چندی درتهران منجر شد. حذف داوطلبان اصلاحطلب درانتخابات مجلس هم تیر خلاصی بود که به اعتماد عمومی شلیک شد. با این عمل مشخص شد که حاکمیت قصد شریک تراشیدن را ندارد وبه مشروعیت مردمی فکرنمیکند، بلکه دوای گذرازوضعیتهای بحرانی را یکدست بودن حاکمیت میداند. میزان مشارکت مردم تهران وایران درانتخابات مشخص کرد که حاکمیت ومردم به حداکثر فاصله رسیدهاند.
بیایید به همهگیری ویروس کرونا دربستر ۵ ماهه اخیربنگریم. درآبان ماه با افزایش سه برابری قیمت بنزین لایههای فرودست وحاشیهنشین دراعتراض به وضعیت معیشت و مچنین فقدان افق بهبود اوضاع به خیابان آمدند. دولت به صورت یکپارچه از این تصمیم دفاع کرد وآن را درراستای سیاستهای نئولیبرال خود دانست. بهای این تقابل هنوزمشخص نیست ودولت وپزشکی قانونی اعلام تعداد کشتهشدگان این ماه را هنوزبه همدیگرپاس! میدهند. کمی بعدترسقوط هواپیمای اوکراینی پیش آمد وبعد از سه روزفشارهای داخلی وبیشتر خارجی مشخص شد که نیروهای مسلح خودمان به این هواپیما شلیک کردند. این فاصله زمانی، انکاراولیه وسپس پذیرش مسئولیت، طبقه متوسط را به شدت عصبانی کرد وبه ناآرامیهای چندی درتهران منجر شد. حذف داوطلبان اصلاحطلب درانتخابات مجلس هم تیر خلاصی بود که به اعتماد عمومی شلیک شد. با این عمل مشخص شد که حاکمیت قصد شریک تراشیدن را ندارد وبه مشروعیت مردمی فکرنمیکند، بلکه دوای گذرازوضعیتهای بحرانی را یکدست بودن حاکمیت میداند. میزان مشارکت مردم تهران وایران درانتخابات مشخص کرد که حاکمیت ومردم به حداکثر فاصله رسیدهاند.
در این متن، همهگیری کرونا به ایران رسید وگسستهای پیشن را فعالتر
کرد. اولین مشکل بیاعتمادی مردم به مسئولین بود. هرحرف، هشداروآماری که
از سوی مسئولین ارائه میشد با تردید مردم روبرو وسناریوهای
آخرالزمانی درشبکههای مجازی دست به دست و وحشت به سرعت همهگیر میشد.
مردم هم به جای گوش فرادادن به توصیههای مسئولان بهداشتی، سناریوهای فردی
را دنبال میکردند.
از آن سومسئولین نیزبه مردم اعتماد نداشتند وحاضرنبودند (ونیستند)
که آمارواقعی را با مردم درمیان بگذارند وسناریوهای بدبینانه را به
مردم منتقل کنند. آنها میدانند که به علت سرمایه اجتماعی پایین سخنانشان
با روی خوش مردم روبرو نخواهد شد و ای بسا که وحشت عمومی درسایه این
بیاعتمادی به حرکتهای تخریبی وکوردامن بزند.
روایت لایههای اجتماعی و فرهنگی کروناویروس در ایران
غیرازشکاف دولت- ملت و بیاعتمادی؛ دراین شرایط نابرابری در توزیع وتخصیص امکانات نیزآشکاراست که شاید ویژگی دولت رانتیرایران باشد؛ این
بیعدالتی در مواجهه با کرونا را چطورمیبینید وچه سرانجامی دارد؟
نابرابری و احساس فقدان عدالت، مسئله دیگری است که در این شرایط خودنمایی میکند. مردم درحالیکه درصفهای طولانی یا درجستجوی ماسک و مواد ضدعفونی از داروخانهای به داروخانه دیگرمیروند، عدهای ماسک احتکار کردهاند و ازشبکه دولتی ماسک را پنهان میکنند تا آنجا که فریاد وزیررا درآوردهاند. براستی کدام مافیا این میزان قدرت دارد تا دولت را این چنین بازی دهد؟ از آن سوداشتن ماسک خوب و مواد ضدعفونی کننده بدل به مایه تفاخروتمایزشده است و برخی ازبچه پولدارهای تازه به دوران رسیده تعداد ماسکهای فیلتردارشان را به رخ بینندگان میکشند. درحالیکه بسیاری از فرودستان وزحمتکشان برای قوت روزانهشان باید قرنطینه را بشکنند و با شرایط بسیاربد کاررا ادامه دهند، ثروتمندان میتوانند ازویلاهایشان درشمال story های جذاب بگذارند.
نابرابری و احساس فقدان عدالت، مسئله دیگری است که در این شرایط خودنمایی میکند. مردم درحالیکه درصفهای طولانی یا درجستجوی ماسک و مواد ضدعفونی از داروخانهای به داروخانه دیگرمیروند، عدهای ماسک احتکار کردهاند و ازشبکه دولتی ماسک را پنهان میکنند تا آنجا که فریاد وزیررا درآوردهاند. براستی کدام مافیا این میزان قدرت دارد تا دولت را این چنین بازی دهد؟ از آن سوداشتن ماسک خوب و مواد ضدعفونی کننده بدل به مایه تفاخروتمایزشده است و برخی ازبچه پولدارهای تازه به دوران رسیده تعداد ماسکهای فیلتردارشان را به رخ بینندگان میکشند. درحالیکه بسیاری از فرودستان وزحمتکشان برای قوت روزانهشان باید قرنطینه را بشکنند و با شرایط بسیاربد کاررا ادامه دهند، ثروتمندان میتوانند ازویلاهایشان درشمال story های جذاب بگذارند.
این تفاخروتمایزحتی به استفاده از کیتهای تشخیص کرونا رسیده است و
برخی از هیأت حاکمه و یا آقازادگان درفیلمهایی ازفضای قرنطینه وبا حالی
خوش، اعلام میکنند که کرونایی شدهاند! با توجه به کمبود کیتهای تشخیصی ودستورالعملهای روشن وزارت بهداشت، به نظرمیرسد هیچ یک ازاین افراد
ضرورتی برای استفاده از تستهای خاص وکمیاب نداشتند وفقط به نوعی
تمایزشان را به رخ کشیدند.
به نظرمیرسد که دولت برای باز کردن گره کورکرونا، درابتدا نیازدارد
تا اعتماد عمومی را به خود بازگردانده و یا حداقل با کم کردن مشکلات خارجی
امید را به اقتصاد نیمه جان ایران که با همهگیری کرونا به وضعیت احتضار
رسیده، برگرداند. به خصوص که با نابرابری وحس فقدان عدالت مردم نیزروبه
روست که امکان آشوبهای اجتماعی را بیشتر کرده است.
درشرایط کنونی وضعیت فرودستان وزحمتکشان لایههای خدماتی چه میشود؟
آیا با نابرابری موجود تنها توصیههای وزارت بهداشت برای اقشار پایین کفایت
میکند؟ در واقعیت این فرایند مقابله با چه موانعی مواجه است؟
هرآن چیزی که در زندگی روزمره گسست ایجاد کند، باعث میشود که لایههایی که تا به حال از چشم ما پنهان بوده خود را نشان دهد. بیماری کرونا نیزازهمین جنس است. ما خیلی راحت ازضرورت قرنطینه و یا ماندن درخانه ورعایت بهداشت صحبت میکنیم. گویی فرض اساسی ما یا دولت محترم این است که افراد به صورت خودانگیخته و بدون هیچ آموزش نظاممند میتوانند تمامی نکات ارائه شده را به خوبی رعایت کنند. بدون یک نظام بهداشتی ومراقبتی جامع و فراگیر(همچون طب ملی و پزشک خانواده)، وزارت بهداشت فقط میتواند بردرمان تأکید یا آگهیهای تلویزیونی تولید کند. اثربخشی این آگهیهای تلویزیونی چندان مشخص نیست و حتی نظامی اجتماعی برای تضمین اثربخشی و نفوذ این پیامهای بهداشتی تدوین نشده است.
هرآن چیزی که در زندگی روزمره گسست ایجاد کند، باعث میشود که لایههایی که تا به حال از چشم ما پنهان بوده خود را نشان دهد. بیماری کرونا نیزازهمین جنس است. ما خیلی راحت ازضرورت قرنطینه و یا ماندن درخانه ورعایت بهداشت صحبت میکنیم. گویی فرض اساسی ما یا دولت محترم این است که افراد به صورت خودانگیخته و بدون هیچ آموزش نظاممند میتوانند تمامی نکات ارائه شده را به خوبی رعایت کنند. بدون یک نظام بهداشتی ومراقبتی جامع و فراگیر(همچون طب ملی و پزشک خانواده)، وزارت بهداشت فقط میتواند بردرمان تأکید یا آگهیهای تلویزیونی تولید کند. اثربخشی این آگهیهای تلویزیونی چندان مشخص نیست و حتی نظامی اجتماعی برای تضمین اثربخشی و نفوذ این پیامهای بهداشتی تدوین نشده است.
ازطرف دیگر بسیاری از این پیامهای بهداشتی و تقاضا برای رعایت فردی،
در فضای اجتماعی با واقعیتهای سخت برخورد میکند. اولین سد ومانع معیشت
خانوادههاست. دربسیاری ازخانوادههای فرودست، اگرنانآورخانواده ازخانه بیرون نیاید وبه سرکارخود نرود، آن خانوارمحتاج نان شب خواهد ماند.
این کارگرباید از حمل و نقل عمومی استفاده کند، در محیطهای شلوغ و با
حداقل استانداردها کار کند، پول خرید مواد ضدعفونی کننده، دستکش وماسک ازبازارآزاد، میوه، سبزیجات تازه ومواد پروتئینی حیوانی وزمان کافی برای
استراحت را ندارد. او بعنوان یک زحمتکش درپایینترین لایههای اجتماعی
قراردارد ونابرابری وبیعدالتی برترشح هورمونهای استرس اوتأثیرگذارتراست. این کارگربواسطه تغذیه ناکافی وناسالم در طی سالیان گذشته بیشتر
درمخاطره است، به واسطه رکود بازاربیشتردرمعرض اخراج و بیکارشدن قراردارد، اودرمحاصره قسط واجاره خانه است که هرماه سررسید میشود و به
همهگیری کرونا بیاعتناست!
اینجاست که انگارههای طبقه متوسط متولیان بهداشت وسلامت، آشکار میشود
وگاه با همدستی وتلخاندیشی اعضای این طبقه نیزهمراه است. حتی بدون درک
شرایط اجتماعی واقتصادی، فرهنگ طبقه زحمتکش و کارگرراعامل گسترش بیماری
میدانند. این مسئولان درحقیقت درانگارههای نئولیبرالیستی خود گرفتارند
که فرد را مقصر وضعیت خود میداند. شعاروزارت بهداشت برای ترک سیگارهم
حتی درهمین راستاست: ترک سیگار با خودمراقبتی! معنای ضمنی این شعار این
است که دولت به فکرشما نخواهد بود! خودتان باید برای خودتان کاری بکنید.
دولت قرار نیست طرح مصوب پزشک خانواده را اجرا کند، دولت قرارنیست به روز
رسانی وارتقای خانههای بهداشت را دردستورکاربگذارد، دولت قرارنیست
طرحهای اجتماعی سلامت دهان ودندان را به سرانجام برساند وحداکثرخدمات
درمانی را ارائه کند وهمه اینها دربستریک نظام درمانی فرسوده، نابرابروناکارآمد است.
این نکات درمورد زندگی زحمتکشان بود، اما بدون اشاره به فرودستان یعنی
زندانیان، سربازان، کارگران خدمات عمومی شهر(چون کارگران ساختمانی،
رانندگان و رفتگران) وازهمه دردناکترکودکان کار، زنان تنفروش ومعتادان این روایت، ناکامل است. گویی کسی به این افراد نگاهی نمیاندازد وبرای آنان برنامهای ندارد؛ برای زندانیانی که اگردرمحیطهای شلوغ و بی
امکانات زندان گرفتاراین بیماری شوند، راهی به رهایی ندارند؛ برای
سربازانی که عموما درگیرکاهش وزن و استرس بالا هستند؛ برای رانندگانی که
در معرض ارتباط با هزاران نفر درروزهستند؛ برای کارگران ساختمانی که درگرانترین محلههای این شهرکارمیکنند وشب را درکانکسی جمعی به صبح
میرسانند؛ برای کودکان کاروخیابان که سر درظرفهای آشغال فروبردهاند وضایعات انسانی طبقات بالاتررا به سودای یافتن لقمه نانی میجویند؛ برای
زنانی که با تن فروشی امرار معاش میکنند و با توجه به وضعیت بازاربه صورت
مداوم باید به قیمتهای پایینتروشرایط بدترتن بدهند؛ برای معتادانی که
با بدنهای نحیف درمعرض یکی ازمسریترین ویروسهای این قرن قرارگرفتهاند. برای اینهایی که برشمردم وبسیارانی که برنشمردم چه برنامهای
وجود دارد؟
روایت لایههای اجتماعی و فرهنگی کروناویروس در ایران
به نظر شما، پیامدهای طرح تحول سلامت براین شرایط اثرگذاشته است؟ آیا
نابرابری موجود درتوزیع منابع درمیان نیروهای تخصصی نیز به چشم میخورد
و میتوان از گسستهای درون بیمارستانی به عنوان یک معضل نام برد؟
من درتحقیقاتی که درباره طرح تحول سلامت داشتم ومصاحبهای هم که درسال ۱۳۹۳ دراین باره داشتم، نشان دادم چگونه این طرح، نظام درمانی ایران را فشل کرده است و رضایت چند ماهه مراجعه کنندگان به اثرات منفی وبلند مدت آن نمیارزد. پرداختن به همه ابعاد این طرح دراینجا میسرنیست، اما نکته مهمی که دراجرای این طرح وجود داشت، مربوط به شرایط جدید است.
من درتحقیقاتی که درباره طرح تحول سلامت داشتم ومصاحبهای هم که درسال ۱۳۹۳ دراین باره داشتم، نشان دادم چگونه این طرح، نظام درمانی ایران را فشل کرده است و رضایت چند ماهه مراجعه کنندگان به اثرات منفی وبلند مدت آن نمیارزد. پرداختن به همه ابعاد این طرح دراینجا میسرنیست، اما نکته مهمی که دراجرای این طرح وجود داشت، مربوط به شرایط جدید است.
دراین طرح با افزایش دریافتی پزشکان واساتید پزشکی، نابرابری بسیاربزرگی در بیمارستانها شکل گرفت. اولا درمیان خود پزشکان، جراحان برنده
اصلی این طرح بودند وپزشکان داخلی وبیهوشی کمترین بهره را بردند.
متأسفانه این توزیع نابرابر منابع، به گرایش دانشجویان پزشکی به تخصصهای
خاصی منجرشده است.
ثانیا، دستیاران تخصصی، انترنها، پرستاران، بیماریاران و دیگرنیروهای
خدماتی بیمارستان بزرگترین بازندگان این طرح بودند. آنها شاهد افزایش
دریافت چند ده میلیونی اساتید (به خصوص دربخشهای جراحی) بودند، حال آنکه
۹۰% از کارهای بیماربردوش آنها قرارداشت. یک دستیارتخصصی با بیشترین
تعداد شیفت شبانه زیر خط فقر دریافتی داشته ودارد درحالیکه سقف دریافتی
اتندها با تعدیلات بسیار به ۶۰ میلیون تومان رسیده است. البته من ازدریافتی سالهای ۹۳ و ۹۴ سخن نمیگویم.
این نابرابری دردناک درسطح یک نهاد خدماتی، باعث ناکارآمدی وفشل شدن
آن میشود. نهادی که نابرابری قدرت وثروت درآن نهادینه وبا طرح تحول
سلامت تقویت میشود، نمیتواند دربرابرچالشهای اساسی، چون همهگیری
کرونا به آسانی مقاومت کند. انگیزه کافی (چه مادی وچه معنوی) درنیروهای
خدماتی بیمارستان وجود ندارد و فداکاری و دلسوزی که دو عنصر اساسی برای کاردر چنین شرایط خطرناکی است، کمترمیشود. برای این نابرابری وتوزیع
نامتناسب قدرت دربیمارستان باید درکوتاه مدت ومیان مدت برنامههای لازم
را تدارک دید وفقط به تبلیغات تلویزیونی بسنده نکرد.
انسانشناسی پزشکی مدرن و سنتی به شرایط موجود چگونه مینگرند؟ چه تمایزی بین طب سنتی وطب مدرن وجود دارد وتبعات هرکدام چیست؟
در باورهای سنتی وپیشامدرن، بدن انسان وجهان اطراف دریک پیوند ناگسستنی قرار دارند. به این معنا که بدن جزئی ازجهان اطراف است واعمال وحالات انسان میتواند درجهان اطراف واتفاقات آن مؤثر باشد. بعنوان مثال درافسانههای انگلیسی میخوانیم که با ناتوانی جنسی پادشاه، برکت از زمین میرود وبارآوری احشام مخدوش میشود ویا به علت گناه مردمان، طاعون و وبا درملکی همهگیریا زلزله واقع میشود.
در باورهای سنتی وپیشامدرن، بدن انسان وجهان اطراف دریک پیوند ناگسستنی قرار دارند. به این معنا که بدن جزئی ازجهان اطراف است واعمال وحالات انسان میتواند درجهان اطراف واتفاقات آن مؤثر باشد. بعنوان مثال درافسانههای انگلیسی میخوانیم که با ناتوانی جنسی پادشاه، برکت از زمین میرود وبارآوری احشام مخدوش میشود ویا به علت گناه مردمان، طاعون و وبا درملکی همهگیریا زلزله واقع میشود.
درشاهنامه آمده است که فریدون از آنرو ضحاک را کشت، که بنا به تذکارسروش ایزدی، درزمین موجودات پلشت گسترده نشوند. درفرانسه قرون وسطی،
زنانی که در دوره قاعدگی بودند ازلگد کردن انگوربه منظورتهیه شراب
بازداشته میشدند تا عمل آمدن شراب دچاراختلال نشود، زیرا این زنان درمرحله باروری نبودند!
دراین باورسنتی، بیماری نوعی بختک ونفرین است. عقوبت گناه یا ظلمی
است که انجام دادهایم واکنون با زجربیماری تقاص آن را پس میدهیم. این
باوردرافواه عامه قابل رصد کردن است که نوع مرگ، شدت بیماری ویا سختی آن
را با کارهایی که فرد دردوران زندگی انجام داده است، پیوند میدهند.
بسیاری ازما برای درامان ماندن از چشم زخم، به صدقه واطعام روی
میآوریم. گویی آنچه ما به جهان اطراف میبخشیم به سوی ما برمیگردد ودربیماری وسلامت وحتی درشدت وسختی آن مؤثراست.
روایت لایههای اجتماعی و فرهنگی کروناویروس در ایران
حال آنکه پزشکی مدرن یک گسست شناخت شناسانه ایجاد کرده است. درپزشکی
مدرن، بیماری حاصل هیچ نحوست یا بلایی نیست، بلکه محصول رعایت بهداشت فردی واجتماعی در تمامی جنبههایش است. درتصورپزشکی مدرن اگرفردی بیمار
میشود یا بیماری سختی میگیرد نه به خاطرگناهانی که انجام داده بلکه به
خاطر محیط زیست، تغذیه و بهداشت اوست. به همین ترتیب بیماری کرونا باید از
تمامی جنبههای رازآمیزش، افسون زدایی و انگزدایی شود. نباید ازکلمات
نظامی برای مقابله با آن استفاده کرد که مبادا مردم چنان ازبیماری وبیمار، نفرت پیدا کنند که خود برای رهایی ازبیماروبیماری آتش به اختیارشوند.
دراین شرایط چه باید کرد؟ پیشبینی شما ازآینده این بیماری درایران چیست وتاکی باید نگران بود؟
اززبان فیلسوفی قرن نوزدهمی تکرارمیکنم آنچه گفتیم نه به کارتفسیروضعیت که در اختیارتغییروضع است. به این معنا که اگرلایههای اجتماعی وفرهنگی بیماری را نشناختیم، چگونه میتوانیم ازگسترش وهزینههای اجتماعی آن جلوگیری کنیم و مدیریت بهتری داشته باشیم.
اززبان فیلسوفی قرن نوزدهمی تکرارمیکنم آنچه گفتیم نه به کارتفسیروضعیت که در اختیارتغییروضع است. به این معنا که اگرلایههای اجتماعی وفرهنگی بیماری را نشناختیم، چگونه میتوانیم ازگسترش وهزینههای اجتماعی آن جلوگیری کنیم و مدیریت بهتری داشته باشیم.
با توجه به عدم قرنطینه قم وکمبود زیرساختهای بهداشتی، سرعت وگستره
پخش ویروس درایران بسیاربالاست وما باید سناریوهای بدبینانه را پیش چشم
داشته باشیم. یعنی برای مدت بیش ازیک ماه از نظرروانی واجتماعی خودمان
راآماده مقابله با ویروس کنیم واینکه با رعایت بهداشت وکمترکردن تردد ومعاشرت سرعت ابتلا به ویروس را پایین بیاوریم تا فشاربرساختارهای
درمانی کمترشود ونظام درمانی ضعیف ما فرصت احیا وبازسازی خودش را داشته
باشد.
دوم اینکه کل حاکمیت به یک آشتی ملی تن بدهد وسعی کند گسست دولت-ملت را
کم کند. با این میزان فاصله، اگرهمهگیری ویروس ازحدی خارج شده ومرگ ومیربسیار بالا برود، اول اینکه نمیتوان آن را مخفی کرد ودوم؛ امکان
ناآرامیهای اجتماعی بسیاربالا میرود وحتی پس از پایان همهگیری وآشکارشدن تبعات اقتصادی این همهگیری نیزباید منتظرشورشهای اجتماعی باشیم.
سوم اینکه تغییرات اساسی درنظام سلامت ایران ضروری است. طرح پزشک
خانواده وطب ملی باید بروی میز برگردد تا ازوضعیت سلامت وبیماری مردم
یک منطقه اطلاعات دقیقی وجود داشته باشد وبه واسطه ارتباط نزدیک کادردرمانی ومردم آن ناحیه توصیههای بهداشتی ودرمانی بیشترپذیرا شود. این
طرح به خصوص برای حاشیههای شهرهای بزرگ بسیارضروری است.
چهارم اینکه همدیگررا فراموش نکنیم. ما کشوری تاریخی هستیم که
مصیبتهای بسیاری را تاب آوردهایم وهنوز زندهایم! این روند تاریخی به ما
نشان میدهد که در شرایط سخت افرادی به میدان میآیند که سرنوشت جمعی را
ازسرنوشت فردی خود مهمترمیدانند. ارزشهایی، چون یاری، فداکاری وهمبستگی باید دراین شرایط تقویت شود وفرودستان، حاشیه نشینان، سالمندان وزحمتکشان نباید فراموش شوند. کسانی که به خرید روزانه خارج ازخانه
نیازمند هستند، ولی به علت سالمندی جرأت خارج شدن را ندارند. زندانیان،
معتادان، خیابانخوابها بسیاردرمعرض خطرهستند وباید حمایت ازآنها
متوقف نشود. کودکان کاربه خصوص آنهایی که درکاربازیافت زبالهاند، باید
به دیده گرفته شوند. درخبرها آمده بود که اهدای خون دراین روزها کاهش
پیدا کرده است، میتوان نتیجه گرفت که بیماران تالاسمی، هموفیلی ومجروحانی
که خون زیادی ازدست دادهاند درمعرض آسیب باشند، به یاری آنها نیزبشتابیم.
Ei kommentteja:
Lähetä kommentti