۲۰۲۰، "سال بتهوون"، ۲۵۰مین زادروز نابغه موسیقی آلمان و جهان

از شهربن آلمان، زادگاه لودویگ فان بتهوون، تا نیویورک؛ از سائوپائولوی برزیل تا مسکو؛ از بغداد تا استکهلم و دهلی نو و شانگهای و رایکیاویک و کیپ تاون: آهنگسازان و دیگراهالی موسیقی برجسته بینالمللی درحال برنامهریزی برگزاری جشن تولدی بیمانند برای یکی از تاثیرگذارترین آهنگسازان جهان هستند.
کسی از روز تولد لودویگ فان بتهوون اطلاع ندارد اما روز ۱۷ دسامبر ۱۷۷۰ به عنوان روز غسل تعمید او ثبت شده وگفته میشود که احتمالا یک روز پیش از آن به دنیا آمده است.
زادروز این نابغه دنیای موسیقی نه دریک روز بلکه در سراسر سال۲۰۲۰ میلادی با اجرای کنسرتهای گوناگون، نمایشها و برگزاری نمایشگاههای مختلف جشن گرفته میشود.
بن شهر زادگاه او در دو نوبت، از ۱۳ تا ۲۲ مارس و از چهارم تا ۲۷ سپتامبر شاهد برگزاری کنسرتها و نمایشگاههای گوناگونی است و دراین راستا ازجمله میزبان ارکستر ملی لیون فرانسه، ارکستر سمفونی میلان ایتالیا، ارکستر سمفونی جوان روسیه و شمارزیادی ازخوانندگان و نوازندگان برجسته اروپایی خواهد بود.
در شهر بن، انجمنی به نام "جامعه برگزاری جشن بتهوون" ایجاد شده که در طول سال ۲۰۲۰ بیش از ۳۰۰ پروژه موسیقیایی را از نظر مالی حمایت میکند و خود نیز چند پروژه هنری را در این راستا برنامهریزی کرده است.
بتهوون آهنگسازی کمالگرا بود که آثارخود را در واقع نه برای همدورههای خود که برای نسلهای بعدی خلق کرد. او پیوسته آثار خود را صیقل میزد. بتهوون با تکیه بر پشتکار، اندیشه باز و نبوغاش به هنرمندی مستقل در دوران خود بدل شد که میتوانست بدون وابستگی به اشراف از طریق موسیقی امرار معاش کند. او هنرخود را نه برای درباریان فاسد و اشراف جاهطلب بلکه برای همه شهروندان میخواست.
تنها اپرای کامل بتهوون به نام "فیدلیو" که شکل نهایی آن در سال ۱۸۱۴ به اجرا در آمد، سراسر در ستایش از پیکار در راه آزادی است. قدرتهای استبدادی هیچگاه به این اپرا روی خوش نشان ندادند، اما دوستداران موسیقی همواره به عنوان اثری اصیل از آن استقبال کردند. بیشتر صحنههای اپرای بتهوون در سیاهچال زندان میگذرد و در آریاهای مؤثر و پرشور اپرا، همدلی با محکومان و ستمدیدگان موج میزند.
بتهوون به فلسفه، ادبیات و سیاست نیز علاقهمند بود و در در نیمه نخست عمرش شیفته ویژگیهای قهرمانانه در انسانها بود. او سمفونی سوم خود را که "اروئیکا" (قهرمانی) نام دارد، در ستایش آرمانهای انقلاب فرانسه به ناپلئون تقدیم کرد، اما پس از پشت کردن ناپلئون به آرمان دموکراسی و تاجگذاری او از کار خود پشیمان شد. بتهوون سپس برگ تقدیمنامه را دور انداخت و بر روی نسخه تازه نوشت: «تقدیم به خاطره یک مرد بزرگ».
بتهوون ۲۷ ساله بود که گوشش سنگین شد. در سن ۴۸ سالگی کاملا ناشنوا شده بود. این معضل بزرگ اما مانع از آن نشد که بتهوون به راه خود ادامه دهد و آثاری بزرگ و فراموشنشدنی بیافریند. او برای درمان بیماری خود به شیوههایی تازه متوسل میشد که گاه نتیجهای معکوس داشتند و به بیماری بدشنوایی او دامن میزدند. او همچنین از ابزار بزرگ و سنگینی استفاده میکرد تا بتواند کمی بشنود و با جهان خود بهتر در ارتباط باشد.
"تا−تا−تا−تاآآآ" ضربههای آغازین سمفونی پنجم بتهوون است که برای گوش کمتر کسی ناآشناست. همین چهار ضربه در جمله اول این سمفونی کافی بود که این اثر جاودانی شود. بتهوون در مجموع ۹ سمفونی خلق کرد که بسیار کمتر از شمار سمفونیهایی است که برای نمونه موتسارت (۴۱ سمفونی) آفریده است. سمفونیهای بتهوون اما از لحاظ کیفیت کمنظیرند و جزو برنامههای ثابت ارکسترهای معروف در جهان هستند.
سمفونی نهم
سمفونی ۹ بتهوون با موومان چهارم و کورال از مهمترین آفریدهها درموسیقی است. این اثر را چکیده فرهنگ اروپای مدرن دانستهاند. سمفونی ۹ مدیحهای نیرومند و شاداب درستایش از آرمانهای جنبش روشنگری است، صلای آزادی برای همه انسانها فراسوی تمام مرزها ونژادها. سرود "در ستایش شادی" بر پایه شعر فریدریش شیلر چکامه کاملی در بزرگداشت سروری آدمی در جهانی فارغ از قید و بندگی است. نمایی از پارتیتور سمفونی ۹.
Ei kommentteja:
Lähetä kommentti