راستهای افراطی اوکراین؛ کم شمار ولی اثرگذار

روسیه به رهبران جدید اوکراین و
تظاهرکنندگان و مخالفینی که دولت ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهوری این کشور
را سرنگون کردند، برچسب فاشیست زده است. ولی نقش راست های افراطی در بحران
اخیر اوکراین چیست؟
در کیف، دریکی از محل هایی که مخصوص بزرگداشت
قربانیان تظاهرات ضد دولتی است، در میان دریایی از شمع و گل یک پرچم
پلاستیکی اسرائیلی کوچک نیز دیده می شود.این پرچم برای احترام به آلکساندر شرباتیوک، یک یهودی اوکراینی است که در افغانستان جنگیده بود.
در داخل تالار مرکزی انجمن شهر کیف، که یکی از پایگاه های عملیات مبارزه است، یک نوار پارچه ای بزرگ آویخته شده که مزین به پرچم سلت ها ( قومی که در ایرلند و انگلستان و بخشی از اروپا زندگی می کردند) و یک نماد "برتری نژاد سفید" و نیز یک پرچم کنفدراسیون آمریکاست.
در بالای در ورودی، عکس بزرگی از استفن باندرا، رهبر پارتیزان های ناسیونالیست اوکراین در جنگ جهانی دوم، که زمانی با نازی ها متحد شده بود، نصب شده است.
این دو تصویر نمایانگر این است که در جنبش تظاهرات جمعی اوکراین، تا چه حد موضوع دست راستی های افراطی، پیچیده و دارای تضاد است.

درمیدان استقلال کیف در میان شمع و گل یک پرچم پلاستیکی اسرائیلی نیز دیده می شود
ولی در ضمن نباید نماد "برتری نژاد سفید" را که دست راستی های افراطی به نمایش می گذارند، دست کم گرفت؛ به خصوص هنگامی که چند پست وزارت در دولت جدید نصیب آنان شده است.
البته نه مقامات جنبش میدان استقلال فاشیست هستند و نه فاشیست ها این جنبش را کنترل می کنند.
برخلاف بعضی ادعاها، روس های بومی و یا کسانی که به زبان روسی تکلم می کنند، هدف حمله قرار نمی گیرند و خطری آنان را تهدید نمی کند و عقاید ضد سامی نیز مطلقا هیچ نقشی در تظاهرات نداشته است.
بنا بر یک نظرسنجی، حدود پنجاه درصد اوکراینی ها از جنبش میدان استقلال حمایت می کنند و این جنبش نماینده بخش وسیعی از جامعه اوکراین است؛ کسانی که به زبان روسی یا اوکراینی صحبت می کنند؛ شرق و غرب؛ دگرجنسگرایان و همجنسگرایان، مسیحیان، مسلمانان و یهودیان.
شخصیت های اصلی در اوکراین
اولکساندر تورچینف، رئیس جمهوری موقت
آرسنی یاتسنیوک، نخست وزیر موقت
اوله ماخنیتسکی، دادستان کل موقت از حزب اسوبودا
اولکساندر سیچ، معاون نخست وزیر از حزب اسوبودا
آندره پاروبی، از موسسین حزب اسوبودا و رئیس شورای امنیت ملی
آرسنی یاتسنیوک، نخست وزیر موقت
اوله ماخنیتسکی، دادستان کل موقت از حزب اسوبودا
اولکساندر سیچ، معاون نخست وزیر از حزب اسوبودا
آندره پاروبی، از موسسین حزب اسوبودا و رئیس شورای امنیت ملی
ملی گرایان افراطی و شاخه دست راستی افراطی آنها، بخش کوچکی از یک مبارزه فراگیر هستند و به عبارت دیگر تنها گروه کوچکی از اقلیت محسوب می شوند. آنها عمدتا در چادرها و حصارهایی که برای دفاع از خود کشیده اند در میدان استقلال که پایگاه اصلی جنبش است به سر می برند.

عکس استفن باندرا، رهبر پارتیزان های ناسیونالیست اوکراین در جنگ جهانی دوم، که زمانی با نازی ها متحد شده بود
راست های افراطی چندین بار در کنار احزاب سیاسی، دولت و ملت اوکراین نقش تعیین کننده ای در تظاهرات داشته اند.
در ژانویه گذشته، گروهی از نوجوانان تظاهرکننده در خیابان گراشوسکی، در کیف دست به حمله ای زدند که به صورت یک درگیری دامنه دار خونین بین پلیس ضد شورش و تظاهرکنندگان درآمد.
عده زیادی از مبارزان نقابدارمجهز به کوکتل مولوتف که از خشونت بیش از حد - قانون جدیدی که برای مبارزه با تظاهرکنندگان وضع شده بود- عصبانی بودند به جوانان تظاهرکننده پیوستند.
در میان این جمع، شماری از ملی گرایان افراطی یا هواداران آنها دیده می شدند ولی عده زیادی هم بودند که به این گروه تعلق نداشتند.

مخالفان دولت در ژانویه گذشته، در خیابان گراشوسکی، در کیف
قبل از این که درگیری های خیابان گراشوسکی شروع شود ویتالی کلیتچکو، سیاستمداری که قبلا قهرمان مشت زنی جهان بود، سعی کرده بود خشونت ها را مهار کند. ولی پس از حمله پلیس به او بلافاصله زد و خوردها شروع شد.
آقای کلیتچکو، و سایر رهبران ابتدا گناه درگیری ها را به گردن کسانی انداختند که مردم را تحریک کرده بودند ولی هنگامی که در میان سایر گروه های مخالفان، عده ای به طرفداری از جوانان تظاهرکننده برخاستند، بلافاصله از این ادعا دست برداشتند.
بسیاری از طرفداران جنبش میدان استقلال، هر گونه ادعایی را مبنی بر این که در جنبش آنها عوامل ملی گرایی افراطی نفوذ دارد، رد می کنند و بیم دارند که از این برچسب برای بدنام کردن تمام جنبش استفاده شود، اتفاقی که هم اکنون افتاده است.

ویتالی کلیتچکو، سیاستمداری که قبلا قهرمان مشت زنی جهان بود، سعی کرد خشونت ها را مهار کند
چیزی که به نگرانی و ترس آنها دامن می زند، خاطره تبلیغات دوره شوروی است که اکنون دوباره در حال احیاء شدن است، اوکراینی های ساکن غرب کشور طرفدار استفن باندرا، رهبر پارتیزان ها در زمان جنگ جهانی دوم هستند و به همین جهت خود را "باندریست" می نامند.
به عقیده شماری از مورخان غربی و اوکراینی، استفن باندرا یک فاشیست بوده است. گفته می شد سازمان ناسیونالیست های اوکراین و ارتش شورشی اوکراین، دو سازمانی که تحت رهبری او بود، با لهستانی ها، یهودیان، روس ها و سایر اوکراینی ها با بی رحمی رفتار کرده بودند.
بسیاری از کسانی که در جنبش میدان استقلال شرکت دارند از اتفاقاتی که در زمان جنگ جهانی دوم رخ داد بی خبرند؛ زمانی که میلیون ها اوکراینی به دست نازی ها و سربازان شوروی کشته یا از کشورشان بیرون رانده شدند و یا با قحطی رو به رو شدند.
برای آنان باندرا، چیزی بیش از نماد آزادی ملی و دفاع از اوکراین نیست. البته بخشی از این تصور صحت دارد.
هنگامی که تظاهرکنندگان به یکدیگر پیوسته وبه صورت یک جنبش متحد، ماموریت واحدی را به عهده گرفتند، راستگرایان مسئله ای محسوب نمی شدند. ولی اکنون آنان در قالب حزب اسوبودا (آزادی) بخشی از دولتند.

اوله تیاهنیبوک رهبر حزب ملی گرای اسوبودا
اما اعضای حزب اسوبودا، به دلایل مختلفی به این حزب پیوسته و عده قابل توجهی به دلیل شعار مبارزه با فساد آن به عضویت حزب درآمده اند. حزب اسوبودا به تازگی لفاظی های ناسیونالیستی خود را تا حدودی تعدیل کرده است. برخی معتقدند تعدیل موضع حزب اسوبودا تلاشی است برای این که بیشتر در جریان اصلی قرار گیرد. علاوه براین، اسوبودا از پیوستن به اتحادیه اروپا حمایت می کند و از این جهت در میان راست های افراطی یک استثنا محسوب می شود.
احزاب ملی گرای افراطی، مانند جبهه ملی فرانسه در صحنه سیاسی کنونی اروپا، واقعیتی محسوب می شوند و بسیاری از عقاید حزب اسوبودا در سراسر منطقه به خصوص روسیه دیده می شود.
البته این نکته را هم باید اضافه کرد که یکی از نمایندگان این حزب در پارلمان اوکراین، هولوکاست را "دوره روشنی" در تاریخ اروپا خوانده و اوله تیاهنیبوک، رهبر این حزب هرگز امضای یک نامه سرگشاده را تکذیب نکرده است. در این نامه نوشته شده بود یهودیان سراسر اوکراین را تسخیر کرده و مرتکب نسل کشی علیه اوکراینی ها خواهند شد. این حزب همچنین تلاش می کند تعداد پست های دولتی به نسبت قومیت را محدود کند.
پرفسور عمار می گوید قوی شدن حزب اسوبودا حائز اهمیت بسیار است و نباید در این قضاوت که این حزب در حال "تکامل" است عجله کرد. پرفسور عمار می افزاید هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم عقاید افراطی و خطر این حزب کاهش یافته است.
اعضای حزب اسوبودا، فاشیست های شریر و خشن نیستند و ممکن است در طول زمان تغییر کنند. ولی در حالی که بحران اوکراین جدی تر می شود و راست های افراطی به صورت "واحدهای دفاع شخصی" به کنترل خیابان های کیف کمک می کنند، باید از نزدیک آنان را تحت نظر داشت.
ارزش اقتصادی و ژئو پولتیک اوکراین
اوکراین واقعا چه دارد؟ چرا تا این حد محل کشمکش قدرتهاست؟ اروپا، روسیه وایالات متحده هر کدام از اوکراین چه می خواهند؟اوکراین پس از روسیه پهناورترین کشور اروپاست. با ذخیره وسوسه انگیزی از معادن فلزی ارزشمند. نیمی از آهن و فولاد کل شوروی از اوکراین بدست می آمد. چهل درصد از کل سنگ منگنز دنیا در دوران شوروی از اوکراین صادر می شد. به این فهرست، منابع ذغال سنگ، جیوه، تیتانیوم و نیکل را هم بیفزایید. اوکراین یکی از مهمترین کشورهای معدنی دنیاست که هم از نظر تنوع و هم حجم ذخایر در دنیا کم نظیر است. گفته می شود ۸۰۰۰ معدن از ۹۰ کانی ارزشمند در سراسر خاک اوکراین وجود دارد.
بر خلاف بیشتر کشورهای معدنی که کشاورزی خوبی ندارند اوکراین صاحب نوع بسیار حاصلخیزی از خاک هم هست. این خاک که بنام خاک سیاه (یا سرزمین سیاه) معروف است حاصلخیز ترین خاک کره زمین است و در روسیه و کانادا نیز یافت می شود. اوکراین صاحب یک چهارم از خاک سیاه کره زمین است.
این خاک استثنایی و حاصلخیز، یکی از سرمایه های ملی اوکراین است. کشاورزی در این خاک بدون کود انجام می شود. کشاورزان می گویند سربازان نازی در جنگ جهانی دوم این خاک را می دزدیدند و به آلمان می بردند.
موقعیت ژئوپولتیک اوکراین هم برای آمریکا وسوسه کننده است. مرزهای اوکراین تنها ۶۰۰ کیلومتر تا مسکو فاصله دارند. در زمان جنگ سرد رسیدن پای آمریکایی ها به این فاصله از قلب بلوک شرق رویا بود. اوکراین یکی از سرنوشت سازترین حلقه های غرب در زنجیره مهار روسیه است.
علاوه بر همه این امتیازات بالقوه، اوکراین گلوگاه انرژی اروپا هم هست. ۲۵ کشور اروپایی، وارد کننده گاز از روسیه هستند و همه خط لوله ها به جز یکی از خاک اوکراین می گذرند. این یعنی اوکراین گلوگاه درآمد گازی روسیه نیز هست. در روز اول ژانویه سال ۲۰۰۶، روسیه شیر خطوط صادرات گاز از خاک اوکراین را در پی اختلاف بر سر حق ترانزیت، بست. البته روسیه و اوکراین پس از چهار روز به تفاهم اولیه رسیدند. اما اصل اختلاف پابرجا ماند. سه سال بعد در ژانویه ۲۰۰۹، بار دیگر شیر گاز بسته شد و قربانی این اختلاف هم صنایع اروپایی بودند. اروپا هنوز سرمای شبهای بدون گاز، به خاطر بسته شدن این گلوگاه را به خوبی به یاد دارد. در آن سال ۱۸ کشور اروپایی افت فشار یا قطع کامل جریان گاز را گزارش کردند.
در حال حاضر اتحادیه اروپا تقریبا ۱۸.۷ تریلیون فوت مکعب گاز مصرف می کند که ۱۶% آن از خاک اوکراین ترانزیت می شود. پس عجیب نیست که این کشور فقیر (از نظر مالی) تا این اندازه برای غرب مهم است و همین اهمیت است که جامعه اوکراین را دچار دودستگی کرده.
Ei kommentteja:
Lähetä kommentti