maanantai 3. kesäkuuta 2019

ریاکاری درکاربرد سیاست بین الملل
ماجرای بلندی‌های جولان، کوسوو و کریمه

منبع: روبیکون
نويسنده: جیمز اونیل
اسرائیل کشوری است که از سال ۱۹۶۸ مرتکب اکثر خلاف‌ها نسبت به حقوق بشر گردیده است ولی هر نوع انتقادی از این خلاف‌ها با تهمت ضدسامی بودن دفع می‌شود. همین‌طور بمباران صربستان به وسيلۀ ایالات متحده آمریکا مغایر با حقوق بین‌الملل بود ولی در سطح جهان انعکاس مناسب نیافت. برعکس، در رابطه با به اصطلاح «الحاق» شبه‌جزیره کریمه به هیجان شدیدی دامن زده شد، زیرا مغایر منافع ایالات متحده آمریکا بود. در مورد ناتوانی سازمان ملل و پی‌آمدهای آن برای صلح جهانی.
بیانیه روز ۲۱ مارس ۲۰۱۹ ريیس‌جمهور ترامپ در مورد به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل در بلندی‌های جولان بار دیگر توجه انظار عمومی را به اخلاق دوگانه ناتو و اذنابش از جمله استرالیا در رابطه با مسأله حاکمیت ارضی و حق تعیین سرنوشت و حقوق بین‌الملل جلب کرد. سه مورد مختلف این سالوسی و اخلاق دوگانه ملل غربی را نمایان می‌کند و ما آن را به ترتیب زمانی مورد بررسی قرار خواهیم داد.
بلندی‌های جولان که به سرزمین مستقل سوریه تعلق دارد، همراه کرانه‌های باختری رود اردن که به اردن تعلق داشت و همین‌طور‌‌ نوار غزه، در پایان جنگ شش روزه میان اسرائیل و مصر و سوریه و اردن در ژوئن ۱۹۶۹ از طرف اسرائیل به اشغال درآمد. از آن زمان اسرائیل کرانه‌های غربی و بلندی‌های جولان را اشغال کرده و به محاصره غزه ادامه می‌دهد و از این طریق درد و رنج فراوانی برای مردم این منطقه به وجود می‌آورد.

اسرائیل و سازمان ملل – خیابان یک‌طرفه تعهدات
طبق قوانین بین‌الملل و یا در اینجا دقیق‌تر بگوییم طبق چهارمین کنوانسیون مشهور ژنو متعلق به سال ۱۹۴۹، کشورها اجازه ندارند سرزمینی را که در جنگ به چنگ آورده اند، بعد از جنگ نیز در اشغال خود نگه دارند. روز ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد با قطع‌نامه شماره ۲۴۲ به اتفاق آرا از اسرائیل خواست که قشون خویش را از مناطق اشغال شده خارج کند.
اسرائیل وقعی به این قطع‌نامه و ۳۲ قطع‌نامه دیگر که از سال ۱۹۶۸ صادر شد، ننهاد و از این طریق در خلافکاری علیه قوانین بین‌المللی رتبه اول را احراز کرد. رتبه دوم نصیب ترکیه با ۲۴ مورد در همان مدت زمان گردید. در سال ۱۹۸۱ اسرائیل قانون بلندی‌های جولان را گذراند و غصب بلندی‌های جولان را قانونی کرد. قطع‌نامه شماره ۴۹۷ شورای امنیت سازمان ملل متعلق به ۱۷ دسامبر ۱۹۸۱ این الحاق را «بی اعتبار و بدون تأثیر حقوقی» اعلام کرد.
جای تعجب نیست که اسرائیل به نقض قوانین بین‌المللی ادامه می‌دهد و ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو و استرالیا علیه این زیر پا گذاردن قوانین بین‌المللی هیچ اقدامی صورت نداده و حتا اجازه طرح مطلب را هم نمی‌دهند..
همین‌که این موضوع مطرح شود بلافاصله لابی یهودیان در اکثر کشورهای غربی تهمت ضدسامی بودن و دیگر خزعبلات نظیر را مطرح می‌کنند.
بیانیه ترامپ نوع دیگری از این رفتار است. سال گذشته او بیت‌المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. این اقدام نیز مغایر با قوانین بین‌الملل بود و حتا قطع‌نامه‌ای را که ایالات متحده آمریکا در گذشته (همین‌طور در مورد بلندی‌های جولان) مهر تأيید بر آن نهاده بود، نقض میکرد.

بمب‌های آمریکا بر صربستان
مورد کوسوو متفاوت است ولی سؤال‌های تعیین‌کننده‌ای مطرح می‌سازد. با این‌که کوسوو بخشی از یوگسلاوی سابق بود ولی از نظر نژادی و زبانی، به آلبانی تعلق داشت. عناصر پرقدرتی در کوسوو خواستار استقلال آن از یوگسلاوی بودند. این جنبش استقلال‌طلبانه از طرف ایالات متحده حمایت می‌شد.
بین ماه مارس و ژوئن ۱۹۹۹ ایالات متحده آمریکا صربستان را بمباران کرد تا صرب‌ها را مجبور به تخلیه نیروهای نظامی خود از کوسوو نماید.
بین ماه مارس و ژوئن ۱۹۹۹ ایالات متحده آمریکا صربستان را بمباران کرد تا صرب‌ها را مجبور به تخلیه نیروهای نظامی خود از کوسوو نماید.
این بمباران بدون مجوز شورای امنیت انجام شد و مطابق با مقررات منشور سازمان ملل نبود و در نتیجه نقض فاحش قوانین بین‌المللی محسوب می‌شد. پس از پایان بمباران‌ها شورای امنیت سازمان ملل مطابق با قطع‌نامه شماره ۱۲۴۴ در چارچوب جمهوری فدرال یوگسلاوی به کوسوو خودمختاری اعطا کرد. روز ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ کوسوو به طور یک‌جانبه استقلال خود را از یوگسلاوی اعلام کرد. رفراندمی صورت نگرفت ولی با اطمینان می‌توان گفت که اکثر مردم کوسوو به ویژه آلبانی‌تبارها که ۸۸٪ جمعیت کوسوو را تشکیل می‌دادند از این تصمیم حمایت می‌کردند.
روز ۸ اکتبر ۲۰۰۸ مجمع عمومی سازمان ملل از دیوان بین‌المللی کيفری، ارزیابی کارشناسیِ اعلامِ استقلالِ کوسوو را خواستار شد. دیوان به تاریخ طولانی اعلام استقلال‌های یک‌جانبه از قرن ۱۷ تاکنون اشاره کرد که اکثر آن‌ها از طرف کشور اصلی رد شده بود.

هروئین افغانی
دیوان به این نتیجه رسید که «قوانین بین‌المللی اعلام استقلال را ممنوع نکرده» (پاراگراف ۷۹) و «بیانیه ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ مغایر با قوانین بین‌المللی نیست» (پاراگراف ۸۴).
ایالات متحده علاقه ویژه‌ای به کوسوو داشت که از جمله شامل بزرگ‌ترین پایگاه نظامی (کمپ باند استیل) که قرار به تأسیس آن بود، می‌شد. این پایگاه از جمله مهم‌ترین گذرگاه‌ها برای هروئین افغانی است که از طرف نیروهای ایالات متحده و هم‌پیمانانش در افغانستان هدایت می‌شود.
نه به خاطر بمباران‌های غیرقانونی یوگسلاوی از طرف آمریکا و نه به خاطر اعلام استقلال یک‌جانبه کوسوو هیچ تحریمی اعمال نشد و اقدامی صورت نگرفت. اکثر کشورهای جهان رفته‌رفته کوسوو را به عنوان کشوری مجزا و مستقل به رسمیت شناخته اند.

تغییر رژیم در اوکرائین
وقایع شبه‌جزیره کریمه عملاً متفاوت بود ولی آن‌هم سؤال‌های زیادی را مطرح می‌کرد. شبه جزیره کریمه از سال ۱۷۸۳ به کشور سلطنتی روسیه تعلق داشت.
روز ۱۸ فوریه ۱۹۵۴ هیأت ريیسه شورای عالی شوروی فرمانی صادر کرد که بنا بر آن کریمه به اوکرائین بخشوده می‌شد.
روز ۱۸ فوریه ۱۹۵۴ هیأت ريیسه شورای عالی شوروی فرمانی صادر کرد که بنا بر آن کریمه به اوکرائین بخشوده می‌شد. رفراندومی در بین مردم کریمه صورت نگرفت، البته اگر این رفراندوم انجام می‌شد الحاق کریمه به اوکرائین مطمئناً رد می‌شد.
این الحاق ظاهراً ایده دبیرکل وقت حزب کمونیست اتحاد شوروی خروشچف بود، که خود اوکرائینی بود. این اقدام یک اقدام دمکراتیک نبود و در ضمن حتا با قوانین اتحاد جماهیر شوروی نیز مغایریت داشت و «رپچارد ساکوا» در سال ۲۰۱۵ در کتاب خود خط جبهه اوکرائین به طور مبسوط به آن پرداخته است.
رابطه بین مردم کریمه و دولت اوکرائین در دهه‌های بعد با مشکلات زیادی روبه‌رو شد. کریمه «جمهوری خودمختار» محسوب می‌شد. هنگامی‌که در فوریه ۲۰۱۴ دولت قانونی و از نظر بین‌المللی به رسمیت‌شناخته شدۀ اوکرائین به کمک کودتایی که از طرف ایالات متحده آمریکا سازماندهی و حمايت شده بود سرنگون گردید، نارضایتی تشدید یافت.
دولت جدید اوکرائین دارای مواضع ضدروسی و علناً فاشیستی بود. نه این و نه آن برای مردم کریمه قابل قبول نبود. آن‌ها مانند مردم کوسوو عمدتاً دارای فرهنگ، زبان و نژاد مشترک بودند و خود را روس می‌شناختند.
برخلاف کوسوو در کریمه رفراندومی سازماندهی شد که ۸۳٫۱٪ جمعیت در آن شرکت کرد و ۹۵٫۵٪ شرکت کنندگان به وحدت مجدد با روسیه رأی داد. دومای روسیه به نوبه خود موافقت خود را با عضویت مجدد کریمه در فدراسیون روسیه اعلام کرد.
رسانه‌ها و سیاستمداران غربی مدام از عبارت «انضمام» که مترادف با «غصب، اشغال، حمله، تسخیر، تصاحب و سلب مالکیت» است، استفاده می‌کنند. هیچ‌یک از این عبارت‌ها مبین توالی وقایعی که در کریمه رخ داد نیست.

حقوق بین‌الملل برای همه یکسان نیست
از نظر حقوق بین‌الملل هیچ تفاوتی میان آن‌چه که در کوسوو با موافقت دیوان بین‌المللی کيفری صورت گرفت و آن‌چه که مردم کریمه انجام دادند وجود ندارد. مورد آخر حتا دمکراتیک‌تر بود، زیرا نتیجه قریب به اتفاق يک رفراندوم به نفع خروج از اوکرائین و پیوستن مجدد به روسیه را با خود حمل می‌کرد.
ولی پی‌آمدها کاملاً متفاوت بود. روسیه مدام بدنام می‌شود و علیه دولت روسیه و بسیاری از مدیران بلندپایه سیاسی و اقتصادی این کشور تحریم‌هايی اعمال می‌شود. از خود سؤال کنیم: اگر عکس این جریان صورت گرفته بود و کریمه خواستار خروج از فدراسیون روسیه و پیوستن به اوکرائین شده بود، چه اتفاقی می‌افتاد؟ به احتمال زیاد کریمه با آغوش باز پذیرفته می‌شد و مردم کریمه تشویق می‌شدند، زیرا انتخاب «صحیحی» کرده بودند.
کریمه دارای اهمیت استراتژیک ویژه‌ای است به همین دلیل انگلیس‌ها در جنگ کریمه سال‌های ۱۸۵۳ تا ۱۸۵۶ علیه روس‌ها جنگیده بودند. و باز به دلیل هدف ژئوپولیتیکی اصلی دخالت ایالات متحده در اوکرائین و زیر سؤال بردن پایگاه دریايی روسیه در سواستوپول ضروری به نظر می‌رسید.
داستان این سه دوره – بلندی‌های جولان، کوسوو و کریمه – مبین اخلاق دوگانه و ریاکارانه‌ای است که ویژه سیاست‌های ژئوپولیتیکی می‌باشد و اظهارات اخیر ترامپ در مورد بلندی‌های جولان این برداشت را تقویت می‌کند.

Ei kommentteja:

Lähetä kommentti